بی مرزی است عشق
سرزمینی ناآرام
که سودای آرامشی
آنجا.
تنهایی مرا به آستان تو آورد
وجهان
درافق چشمان تو
دیگر گونه شد
تو ناگزیر نیستی
تو ابری هستی در آسمان
که مثل خیال بچگی هایم
گاهی خدا میشود
گاهی آبنبات چوبی
تو ناگزیر نیستی
جهانم
جانم
ایمانم
برچسب : نویسنده : omidgonabadi بازدید : 99