سیگاری عاریه ای
در خلیای تنهایی ام
تصویر می کشد
هنوز
لبخند تو در بی تفاوتی فاصله
آغوش
لبخند تو آغوش.
زمهریر زمان از تنهایی بالا می رود بالا
نامی
صدا
نامی تنها
خیابانی تنها
مرد می رود
تهران تو را نداشت
بیروت تو را ندارد
برمی گردی در آشوب تعریف طعمی گس
در طعم نارس مشترک
برمی گردی وتکرار می شود
دیوانه
دیوانه
لبخند.
سیگاری عاریه ای
در خلیای تنهایی ام
تصویر می کشد
هنوز
لبخند تو در بی تفاوتی فاصله
آغوش
لبخند تو آغوش.
زمهریر زمان از تنهایی بالا می رود بالا
نامی
صدا
نامی تنها
خیابانی تنها
مرد می رود
تهران تو را نداشت
بیروت تو را ندارد
وگناباد دوم شخص مفرد است
برمی گردی در آشوب تعریف طعمی گس
در طعم نارس مشترک
برمی گردی وتکرار می شود
دیوانه
دیوانه
لبخند.
نوشته شده در یکشنبه چهارم آبان ۱۳۹۹ساعت 21:6 توسط حمید خصلتی|
لبخند...برچسب : نویسنده : omidgonabadi بازدید : 152